اخباراخبار کارگروه آموزش و پژوهشاخبار کارگروه ها

آیا کوهنوردان زن در تصمیم‌گیری بهتر هستند؟

بررسی تفاوت‌های جنسیتی در ارتفاعات

نِد مورگان

مترجم: پگاه صمدزاده

در صعود کوه های عظیم هر قدمی اهمیت دارد. هر جزییات مربوط به آب وهوا دقت و جدیت می‌طلبد. آیا در این زمینه کاوش می کنید یا آن را رها کرده‌اید؟ در بلندترین قله‌های دنیا زمانی برای فکر کردن وجود ندارد. تصمیم گرفتن حرف اول را می زند. یا باید کاری را انجام دهید یا از آن صرف نظر کنید.

زندگی (یا مرگ) هر کوهنوردی به تصمیم‌هایش بستگی دارد. در این نوشته به این می‌پردازیم که در ارتفاعات بالا زنان تصمیم‌های بهتری می‌گیرند یا مردان؟

من نتوانستم در زمینه‌ی تفاوت‌های جنسیتی- شناختی در صعودهای کوهنوردی پژوهشی پیدا کنم. هرچند مدت‌هاست تفاوت در چگونگیِ تصمیم گیری زنان و مردان تحت استرس اثبات شده است. مردان تحت استرس تصمیمات بی‌ملاحظه‌تری می گیرند که ظاهرا به دلیل دریافت پاداش بیشتر است.

به دلیل بازنماییِ کمرنگ حضور زنان در دنیای کوهنوردی، این حوزه‌ی وسیع از مطالعه ناشناخته و گویی پوشیده از برف باقی مانده است. اما یک کوهنورد حرفه‌ای متوجه تفاوت بین زنان و مردان در ارتفاع شد و به این نتیجه رسید که زنان برای زنده ماندن در «منطقه‌ی مرگ» (ارتفاع بالای 8000متر) بهتر رفتار می‌کنند. آدرین بلینجر یکی از کوهنوردان و راهنمایان کوهنوردی بیش از دیگران می‌داند که چگونه تصمیمات خوب یا بد سرنوشت افراد در ارتفاعات بالا را رقم می‌زنند.

بلینجر تنها کوهنورد امریکایی است که دو قله‌ی 8000 متری را اسکی کرده است. او اولین کسی است که ماناسلو را اسکی کرده است و در سال 2011 در عرض سه هفته سه قله ی 8000 متری را صعود کرد: دو بار اورست و یک بار لوتسه.

او می گوید که زنان در ارتفاع بالا تصمیم گیرنده‌های بهتری هستند. بهار گذشته شرکت راهنمای کوهستان بلینجر به نام آلپِنگلو اِکسپدیشنز میزبان تیمی از زنان بود. من اخیرا با بلینجر ملاقات کردم تا درباره ی غرور، جنسیت و تصمیم گیری در ارتفاعات بالا با او صحبت کنم.

مورگان: چرا از نظر شما زنها در ارتفاعات بالا رفتار بهتری دارند؟

بلینجر: پس از تجربه‌ی سالها بودن در ارتفاعات، یکی از چیزهایی که مشاهده کردم این بوده که بسیاری از مردها با غرور خود درگیر هستند و در گوش دادن به صدای بدنشان خوب نیستند و در ارتفاع این خصلت میتواند منجر به این شود که آنها سریع‌تر از آنچه که باید حرکت کنند یا در یک روز آنقدر که لازم است استراحت نکنند. شاید در زمانی که فرود ضروری است فرود نیایند و بجای آن اصرار کنند در گروه بمانند یا حتی از آن جلو بزنند. در ارتفاع، هنگامی که بدن شما دچار مشکلی شود، بازیابی کار آسانی نیست. به همین دلیل اگر یک روز به خودتان فشار بیاورید یا از خطوط قرمز بگذرید تاثیر آن می تواند تا روزها و هفته‌ها باقی بماند. در طول دو دهه سنگنوردی، کوهنوردی و راهبری تماموقت در بسیاری از کوه‌های عظیم دنیا، آنچه دیده‌ام اینست که زن‌ها تمایل دارند به بدنشان گوش دهند و حساسیت بیشتری به خرج میدهند.

مورگان: می‌توانید مثالی از تصمیم‌گیری بهتر زنان بزنید؟

بلینجر: این چیزی است که من بارها و بارها در ارتفاعات و در تجربیاتم با همکارم امیلی هرینگنون داشته‌ام. امیلی در سنگنوردی تخصص دارد و من بیشتر به کوهنوردی در ارتفاعات می‌پردازم اما در کار بر روی دیواره‌های یوسمیتی و صعودهای هشت‌هزاری در نپال با هم تجربهی مشترک داشته‌ایم. من مدام شاهد رفتار امیلی هستم: او خیلی متواضعانه می داند که چه موقع سرعتش را کم کند یا یک روز استراحت کند. این سبک تمرین برای او بسیار سودمند است و به او این توانایی را میدهد که در روز صعود  یا در سنگینترین قسمتهای فرودِ یک برنامه‌ی اسکی موفق باشد.

مورگان: آیا موافق هستید که خودبینی باعث بسیاری از مرگ‌ها در اورست و جاهای دیگر می‌شود؟

بلینجر: غرور یکی از چیزهای واقعا مهمی است که در کوهنوردی حرفهای باید در نظر گرفته شود. من فکر میکنم موفقیت در کوهستان به همراه خود غروری می‌آورد که احتمالا تقویت هم می شود. اینکه خودت را به کشتن ندهی باعث تقویت این فکر میشود که تصمیم گیریهای شما «درست» بوده که لزوما به این معنا نیست. شاید فقط خوش شانس بوده اید. برخی از افراد با همین غرور میتوانند از مرزهای ناشناخته و ریسک‌های فراوان بگذرند اما همزمان همین غرور به دلایل اشتباه – پول یا شهرت- میتواند قاتل آن‌ها در کوهستان شود.

مورگان: آیا تا کنون در تصمیمات خودتان در کوهستان با غرور مواجه شده‌اید؟ یا در تصمیمات کوهنوردانی که می‌شناسید؟

بلینجر: من یقین دارم که برخی از مرگ‌های کوه اورست بدلیل غرور، گوش نکردن به بدنمان و توصیه ی افراد با تجربه ایست که به ما توصیه کرده اند برگردیم. و اینکه ما نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم از صعود صرف نظر کنیم به این دلیل است که غرور ما قادر به مواجهه با شکست نیست. من فکر می کنم مسئله کنار گذاشتن غرور نیست بلکه باید آن را در خودمان پیدا کنیم، بشناسیم و بدانیم که چه مواقعی ممکن است ما را به تصمیم‌های خطرناکی سوق دهد. در تیم‌هایی که من با آن‌ها کار می کنم چنین چیزی ندیده‌ام چرا که ما بعنوان راهنمایان کوهستان در ارتباط با ایمنی با اعضای تیممان اتمام حجت می کنیم. اما در صعودهای شخصی با دوستانم درمورد این تصمیمات از آنها و خودم سوال می کنم. به سال 2016 فکر می کنم : وقتی در اورست بدون ماسک اکسیژن دچار مشکل شدم  و همزمان با غرورم هم درگیر بودم. من می خواستم همپای همنوردم کوری ریچاردز به صعود ادامه دهم و در نهایت تصمیم بدی گرفتم چرا که سرعت او در ارتفاع بالای 8000 از من بیشتر بود و من واقعا شرایط سختی را پشت سر گذاشتم. انرژی من تمام شده بود و من در موقعیتی خطرناک اصرار داشتم پابه پای او ادامه دهم. بنابراین خودِ من یکی از کسانی هستم که با غرور بعنوان یکی از فاکتورهای تصمیم‌گیری مواجه شده ام. به نظر من غرور همیشه چیز بدی نیست اما تشخیص و کنترل آن برای حفظ ایمنی در کوهستان ضروری است. و من غالبا مشاهده می کنم که همنوردان زن من نسبت به همنوردان مرد راحت تر با این غرور کنار می‌آیند و آن را مدیریت می کنند.

من همچنین با کارلا پرِز راهنمای اکسپدیشن – اولین زن از امریکای جنوبی که بدون کپسول اکسیژن به قله اورست صعود کرد- صحبت کردم. زن های انگشت شماری در دنیا از عهده‌ی این کار بر آمده‌اند.

مورگان: آیا می‌توانید درباره‌ی تجربه ی آموزش و صعود با یک تیم کاملا زنانه صحبت کنید؟ آیا متوجه تفاوت در پویایی گروه در مقایسه با تیم‌های ترکیبی می شوید؟

پرِز: بله من پویایی متفاوتی در تیم زنان احساس میکنم. آنها فشار کمتری به خودشان می‌آورند تا «چیز» باارزشی از خودشان نشان دهند. در حالی که در میان مردان بسیار شایع است که برای بهتر یا قوی‌تر بودن با هم رقابت کنند. در تیم زنان راحتتر است که خودتان باشید: حساس، دلنشین و … و در عین حال مصمم باشید و قدرت رسیدن به اهدافتان را داشته باشید. واقعا نمیتوانم بگویم یک تیم کاملا زنانه از یک تیم ترکیبی بهتر است. من هر دو را دوست دارم و اعتقاد دارم صعودهای ترکیبی بهتر هستند چون احساس میکنم اگر تمام اعضا بتوانند با هوش عاطفی درست نقش خود را مدیریت کنند میتوانیم به توازن مردانه-زنانهی خوبی برسیم که برای رسیدن به هر هدفی عالی است.

مورگان: شما فکر میکنید زن‌ها در کوهستان ذهن-آگاه‌تر هستند؟

پرِز: می‌توانم بگویم زنان در کل ذهن- آگاه تر و حساس‌تر هستند. در عین حال احساس می‌کنم این خصلت‌ها بیشتر ناشی از میزان «بیداری» هر انسانی است و در کوهستان و در زندگی روزانه من مردان و زنان بسیاری را با یا بدون این صفات می‌شناسم.

منبع: www.psychologytoday.coc

11 اکتبر 2019

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا