اخباراخبار کارگروه آموزش و پژوهشاخبار کارگروه ها

خطر « احساس گرایی » در کوه نوردی !

      

دکتر ابوالفضل جوادی 

چکیده

«کامیابی در فرایند پیچیده صعود، نیاز به مدیریت اصولی و منطقی دارد که برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی را در بر می گیرد اما نقطه مقابل این رویکرد، احساس گرایی است که می تواند خطرناک باشد. در بیشتر صعودهای ما، رگه هایی از احساس گرایی دیده می شود. برخی کلیشه های رایج صعودهای احساسی عبارتند از صعود برای اثبات خود به دیگران، دست یابی به شهرت و اعتبار، هم چشمی فردی، گروهی، باشگاهی و … ، حمایت مالی اشخاص حقیقی یا حقوقی، تلافی برخی محرومیتها، نابرابریها یا تبعیضها و انتقام گرفتن از اشخاص حقیقی یا حقوقی. برای دوری از این کلیشه ها، یادمان باشد که برای چه کوهنوردی می کنیم: نخست برای تندرستی جسمی و روانی و سپس لذت بردن از چالشهای حضور و فعالیت در طبیعت. در ضمن بهتر است به جای تمرکز بر تفاوتهای کوه نوردی با سایر ورزشها، کمی هم به شباهتهای آن به ورزشهای دیگر بیندیشیم.  به یاد آوریم که کوه نوردی هم مانند دیگر ورزشها- و چه بسا بیش از آنها- نیازمند یادگیری دانش و مهارت و به دست آوردن آمادگی جسمی و روانی است، تمرین پیوسته و تجربه روزافزون می خواهد و برای رسیدن به رده های بالای آن، زمان دراز و پشتکار بسیار لازم است. »

***

متن کامل مقاله

     کوه نوردی، کار پیچیده ای است. هر صعود، معادله دشواری است که متغیرهای بسیار دارد. کوه نورد باید به کمک دانش، تجربه و تواناییهای جسمی و روانی خود، این معادله پیچیده را بدرستی حل کند. البته این کار دشوار، پاداشهای بزرگی نیز دارد : زنده و تندرست برگشتن کوه نورد و پس از آن، لذت صعودی پیروزمند ! برای حل کردن معادله چند مجهولی هر صعود، کوه نورد باید سه گام پایه هر کارکرد هدفمند یعنی « برنامه ریزی- اجرا- ارزیابی » را بدرستی و در چارچوب « منطق » بردارد. پس کوه نوردان باید برنامه ریزی منطقی، اجرای منطقی و ارزیابی منطقی را یاد بگیرند و همواره به آن وفادار بمانند. دست بالا گرفتن تواناییها و امکانات یا نادیده گرفتن ضعفها و محدودیتها، ما را از رویکرد منطقی دور و به سانحه نزدیک می کند.

روی دیگر سکه منطق گرایی، « احساس گرایی » (Romanticism) یعنی پیروی از احساسات در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی صعودهاست. فرقی نمی کند که این احساسات محرک درونی دارند یا بیرونی، ناشی از شوق دیوانه وار شخصی هستند یا بی مهری فلان دستگاه مدعی کوه نوردی، از هم چشمی میان دو نفر سرچشمه می گیرند یا رقابت میان دو باشگاه. مهم این است که در همه این گونه موارد، رویکرد منطقی رنگ می بازد و احساسات، بر کوه نورد چیره می شود.

کمتر کوه نورد ایرانی است که « صعودهای احساسی » را تجربه نکرده باشد. گاهی شعار « یا مرگ یا پیروزی » بر ذهنمان چیره می شود. گاه بدل به « سربازانی » می شویم که باید به هر بهایی « پرچم » خود را بر فرق کوه بکوبیم. گاهی برای انتقام گرفتن از دیگران یا تودهنی زدن به آنان راهی کوه می شویم و … گاهی هم دیگ احساساتمان برای چیزهای کوچکتری به جوش می آید : بخاطر یک عنوان « اولین » یا « جوان ترین » یا برای ورود به یک دانشگاه یا « بخاطر یک مشت دلار »

     احساس گرایی در بیشتر جنبه های زندگی، پیامدهای زیانباری دارد اما در کوه نوردی، بسیار خطرناک است.این رویکرد می تواند به بهای جان خودمان و دیگران تمام شود. کوه نوردان باید بیاموزند که همه گامهای فرایند صعود را با رویکرد منطقی و در چارچوب منطق پشت سر بگذارند و در هیچ گامی- بویژه در اجرا- لگام خویش را به دست احساسات نسپارند. ردپای احساس گرایی را در بیشتر سوانح کوه نوردی می توان یافت. از سوی دیگر، کمتر می بینیم که صعودی بصورت عقلانی و منطقی برنامه ریزی و اجرا شود و با حادثه ای همراه گردد. در اینجا به برخی کلیشه های رایج صعودهای احساسی اشاره می کنیم:

  • صعود برای اثبات خود به دیگران
  • صعود بخاطر دست یابی به شهرت یا اعتبار
  • صعود با انگیزه هم چشمی فردی، گروهی، باشگاهی و …. 
  • صعود به پاس خدمات یا با حمایت مالی اشخاص حقیقی یا حقوقی 
  • صعود برای تلافی برخی محرومیتها، نابرابریها یا تبعیضها 
  • صعود بخاطر انتقام گرفتن از اشخاص حقیقی یا حقوقی

شاید هنگام آن رسیده باشد که یک بار برای همیشه، تکلیف خود را با کوه نوردی- این ورزش ستمکش- روشن کنیم. ورزشی که از آن، همه چیز می خواهیم مگر سلامت تن و روان ! گاهی آن را با کسب و کار اشتباه می گیریم، زمانی آن را مرام و مسلک خود می سازیم، گاهی از آن برای تسویه حسابهای خود بهره می گیریم و …  

شاید هنگام آن رسیده باشد که آن همه شعارهای دهن پرکن در باره تفاوتهای کوه نوردی با ورزشهای دیگر را کنار بگذاریم و کمی هم به شباهتهای آن به ورزشهای دیگر بیندیشیم.  به یاد آوریم که کوه نوردی هم مانند دیگر ورزشها- و چه بسا بیش از آنها- نیازمند یادگیری دانش و مهارت و به دست آوردن آمادگی جسمی و روانی است، تمرین پیوسته و تجربه روزافزون می خواهد و برای رسیدن به رده های بالای آن، زمان دراز و پشتکار بسیار لازم است. احساسات سرکش و آتشین، جای هیچ یک از عاملهای پیش گفته را نمی گیرند. پس صعودهایمان را متناسب با تواناییها و امکاناتمان برگزینیم و به یاد داشته باشیم که تجربه– مهمترین عامل کامیابی در صعود- تنها با گذشت زمان به دست می آید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا