اخباراخبار کارگروه آموزش و پژوهشاخبار کارگروه ها

یک تراژدی در چند پرده (پرده آخر)

دکتر ابوالفضل جوادی

     چهار- پنج دهه پیش، دنیای سنگنوردی تحولی شگرف را آغاز کرد. سنگ نوردان فن آوری را به کار گرفتند، تجهیزات پیشرفته ای ساختند و دانش تمرین تخصصی برای سنگنوردی را پدید آوردند. این دگرگونی، دستاوردهای بزرگی داشت: گستره دید سنگ نوردان نخبه، بازتر شد و توانایی هایشان بهبود یافت. مسیرهای صعود نشده، گشوده شد و رکوردهای تازه پدید آمد. … ولی دنیای کوهنوردی و صعودهای بلند، هنوز در خواب بود. کوهنوردی سنتی، توان گشودن گره برخی مسیرهای دشوار را نداشت. پس کم کم سبک و سیاق تازه ای پدید آمد تا کوه نوردان نیز با دو- سه دهه دیرکرد، تماشاگر تحولی بزرگ در صعود ستیغ های بلند باشند. البته پیشگامانی چون هرمن بول، مسنر و کوکوژکا، پیشتر راه را گشوده بودند اما زمان لازم بود تا این موج ها به یک جریان بدل شوند. کوه نوردان سنتی با رویکرد « بهترین تمرین، صعود است»، یا اصلا تمرین نمی کردند یا زیر نظر مربیان دو و میدانی و اسکی تمرین می کردند ولی این تمرین ها اثربخشی چندانی نداشتند. البته چالش های کوهنوردی سنتی، به مسایل فنی محدود نبود. حضور بلند مدت و پرتعداد در ارتفاعات، مشکلات دیگری نیز داشت: صعودهای کلاسیک، هزینه های سنگینی داشتند، آسیب های جدی به محیط زیست می رساندند و با ریسک بالاتری همراه بودند. در اوان سده بیست و یک گروهی از کوهنوردان پویا و پرتلاش، با آزمون و خطای بسیار توانستند تمرین های تخصصی ویژه کوهنوردی را پدید آورند و از وابستگی به رشته های دیگر رها شوند. این گام بلند، اثر شگرف خود را در رفع بسیاری از موانع نشان داد، سرعت صعودها بالا رفت و قفل بسیاری از مسیرها گشوده شد. رویکرد لاک پشت وار سنتی، جای خود را به رویکرد تازه ای داد که کارایی آن در سال های بعد روشن تر شد: « سبک تر، سریع تر، بالاتر!». بر پایه این رویکرد، مکتب «کوهنوردی نوین» (New Alpinism)در کشورهای پیشتاز کوهنوردی، بسرعت به جریانی اثرگذار بدل شد. … اکنون در آغاز دهه سوم از سده بیست و یک، کوهنوردی نوین به عنوان جریانی پیشرو، برای بسیاری از چالش های پیش پای کوهنوردان، راهکارهای روشن و اثربخش دارد:

– تا جایی که می توانی شمار اعضای تیم را پایین نگه دار، زمان حضور در ارتفاع را به حداقل برسان، استفاده از لوازم و تجهیزات کمکی را محدود کن، بهره گیری از سرپناه ها و تاسیسات زیرساختی را به حداقل برسان، از دستکاری طبیعت خودداری نما، افراد کمتری را درگیر تدارک صعود کن و …

     روشن است که هیچ یک از این رویکردها نباید موجب کاهش ضریب ایمنی پروژه گردد. لازمه چنین صعودهایی، برخورداری از ویژگی های کلیدی مانند آمادگی جسمی و روانی، تکنیک و مهارت، خلاقیت و نوآوری، خودکفایی و تاب آوری است.

سخن آخر: در سال های گذشته، شاهد بیماری های نوپدید بسیاری بوده ایم که یکی پس از دیگری در گوشه و کنار گیتی سر برآورده اند. کووید نوزده، اولین آنها نیست و آخرین آنها نیز نخواهد بود. پس دست شستن از کوهنوردی (و هر کنش اجتماعی دیگر) به امید فروکش کردن همه گیری، در عمل به حذف دائم ضروری ترین کارکردهای اجتماعی منجر می گردد. برای برون رفت از این بن بست باید شیوه های سنتی و آسیب رسان کوهنوردی را کنار بگذاریم، کوهنوردی به شیوه نوین را آغاز کنیم و همه راهکارهای بهداشتی پیشگیری از انتقال ویروس را در روند صعودهایمان به کار بگیریم. « ممنوع کردن» صعود، اگر با پیشنهاد جایگزین همراه نباشد، هیچ دستاوردی نخواهد داشت. تغییر فرهنگ، با زور و اجبار ممکن نیست. تغییر سبک صعود کوهنوردان ما هم نیازمند زمان، حوصله، برنامه و مشارکت فعال خودشان است. آیا چنین انگیزه ای وجود دارد؟ …

 

 

مارک توایت، بکی از نخبگان کوهنوردی نوین، در حال خروج از بیواک برای آغاز صعود نهایی

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا